قوه تخیل در دوران نوجوانی و بلوغ (بخش اول)
کودک, تخیل, قوه تخیل, خیالات, قوه تخیل نوجوان, نوجوان, تخیلات نوجوان, خیالات نوجوان, خیالات نوجوانان, تخیل در نوجوانان
تخیل نوجوان، اگر به درستی پرورش یابد، می تواند زمینه رشد استعدادهای کودک باشد.
چکیده: دوران نوجوانی، یکی از دورانی است که هویت انسان دچار بحران می شود. قوه تخیل در این دوران اگر بتواند به هویت او کمک می کند می تواند کارگشا باشد. با ما همراه باشید تا در مورد قوه تخیل و نیز خیالات در دوران نوجوانی بیشتر بدانید.
تعداد کلمات 1179 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1179 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
نوجوانی و تخیل
در دوره نوجوانی فرد قادر است زمان حال و آینده را به هم ربط دهد. به همین دلیل وی قادر است نقشه هایی برای خود و دیگران رسم نماید و روابط موجود بین اجزای آن را توجیه نماید، با چنین شرایطی تفهیم واقعیت به نوجوان کار مشکل و فنی خواهد بود، چون نوجوان بیشتر تکیه بر تخیلات خود دارد و این تخیل در بعضی مواقع به علت شدتی که دارد نوجوان را از درک واقعیت ها دور می کند. فرد آنچنان به اغراق و مبالغه در توصیف از موضوعی دست می زند و جزئیات را با آب و تاب بیان می کند که گویی سخنان و افکار وی همگی صحیح هستند. در چنین مواقعی تخیل به اوج خود می رسد و باید نوجوان را به دروغ گویی و افراطی گری و... متهم نمود.
افراد خیالباف برای این که توجه دیگران را به خود جلب کنند، اقدام به بزرگ نمایی می کنند. در چنین مواقعی طرف مقابل می تواند با انجام چند پرسش از نوجوان به واقعیت امر پی ببرد. خیالبافی و بزرگ نمایی در بزرگترها هم دیده می شود، فردی اظهار می کرد: من همه کاره این شهر هستم. فرماندار، شهردار، قاضی و... ولی مردمان این موضوع را نمی دانند. چنین حالتی جز خیالبافی و رویا چیز دیگری نیست که فرد را به تصورات غیر عادی هذیان گویی واداشته است. خیالبافی کودکان، نوجوانان و حتی جوانان چنانچه در حد کمی باشد مشکل ساز نیست و با نوع مشکل ساز، کاملاً متفاوت است.
افراد خیالباف برای این که توجه دیگران را به خود جلب کنند، اقدام به بزرگ نمایی می کنند. در چنین مواقعی طرف مقابل می تواند با انجام چند پرسش از نوجوان به واقعیت امر پی ببرد. خیالبافی و بزرگ نمایی در بزرگترها هم دیده می شود، فردی اظهار می کرد: من همه کاره این شهر هستم. فرماندار، شهردار، قاضی و... ولی مردمان این موضوع را نمی دانند. چنین حالتی جز خیالبافی و رویا چیز دیگری نیست که فرد را به تصورات غیر عادی هذیان گویی واداشته است. خیالبافی کودکان، نوجوانان و حتی جوانان چنانچه در حد کمی باشد مشکل ساز نیست و با نوع مشکل ساز، کاملاً متفاوت است.
علائم خیال بافی
برای هریک از بیماری های جسمانی و روانی انسان علائم و نشانه هایی با شدت و ضعف های مختلف وجود دارد، لذا برای درمان آن ها بر شناخ آن ها، بررسی میزان آن ها نیز ضروری است. علائم خیالبافی عبارتند از:
1- اختلال شدید در عواطف: گریه کردن عده ای در هنگام بازی، سر کلاس و حتی در هنگام شادی بدون آن که علتی وجود داشته باشد و در مواقعی ایجاد خنده های انفجار آمیز می شود بدون این که سبب و علتی داشته باشد.
2- غیرعادی بودن حرکات: کوبیدن در با لگد و مشت به دیوار، کوبیدن سر به دیوار یا حرکت به صورت معلولین و تقلید رفتار آن ها درحالی که صحت و سلامت هستند.
3- اظهار شنیدن صدای خارجی: بعضی ها دچار خیالبافی شدید می شوند و اظهار می دارند که شب ها کسی با آن ها صحبت می کند و کسی غیر از آن ها قادر به دیدن و شنیدن این وضعیت نیست.
4- استفاده از عبارات ویژه: در هنگام صحبت با بیانی بسیار پایین تر نسبت به سنش صحبت می کند و از اصلاحات و عبارات مخصوصی درصحبت استفاده می کند. اگر پرسشی از وی بشنود دروسط صحبت به موضوع دیگری می پردازد مه بی ارتباط با موضوع قبلی است.
5- تلاش برای رهایی از افکاری که گرفتتار آن است: این اختلال از سن 7 تا 8 سالگی شروع می شود و اوج آن موقع بلوغ است ولی قبل از آن هم علائم خیالبافی و گوشه گیری همراه با رفتار عجیب و غریب در تاریخچه زندگی او به وسیله اولیای وی گزارش شده است. شیوع این بیماری در مطالعات بین المللی یک هزار گزارش شده است. استفاده از خیالبافی به مقدار متعادل طبیعی است و در غیر این صورت ناراحتی های فرد را نمی توان بهبود بخشید. فرد برای پرهیز از درک حقایق ممکن است به خیالبافی روی آورد و انچه را که در عالم واقع بدان نرسیده است در عالم خیال ببه جستوجویش برود. افراط در خیالبافی امری است خطرناک و دفاع از آن نیز مشکلاتی در بر دارد.
1- اختلال شدید در عواطف: گریه کردن عده ای در هنگام بازی، سر کلاس و حتی در هنگام شادی بدون آن که علتی وجود داشته باشد و در مواقعی ایجاد خنده های انفجار آمیز می شود بدون این که سبب و علتی داشته باشد.
2- غیرعادی بودن حرکات: کوبیدن در با لگد و مشت به دیوار، کوبیدن سر به دیوار یا حرکت به صورت معلولین و تقلید رفتار آن ها درحالی که صحت و سلامت هستند.
3- اظهار شنیدن صدای خارجی: بعضی ها دچار خیالبافی شدید می شوند و اظهار می دارند که شب ها کسی با آن ها صحبت می کند و کسی غیر از آن ها قادر به دیدن و شنیدن این وضعیت نیست.
4- استفاده از عبارات ویژه: در هنگام صحبت با بیانی بسیار پایین تر نسبت به سنش صحبت می کند و از اصلاحات و عبارات مخصوصی درصحبت استفاده می کند. اگر پرسشی از وی بشنود دروسط صحبت به موضوع دیگری می پردازد مه بی ارتباط با موضوع قبلی است.
5- تلاش برای رهایی از افکاری که گرفتتار آن است: این اختلال از سن 7 تا 8 سالگی شروع می شود و اوج آن موقع بلوغ است ولی قبل از آن هم علائم خیالبافی و گوشه گیری همراه با رفتار عجیب و غریب در تاریخچه زندگی او به وسیله اولیای وی گزارش شده است. شیوع این بیماری در مطالعات بین المللی یک هزار گزارش شده است. استفاده از خیالبافی به مقدار متعادل طبیعی است و در غیر این صورت ناراحتی های فرد را نمی توان بهبود بخشید. فرد برای پرهیز از درک حقایق ممکن است به خیالبافی روی آورد و انچه را که در عالم واقع بدان نرسیده است در عالم خیال ببه جستوجویش برود. افراط در خیالبافی امری است خطرناک و دفاع از آن نیز مشکلاتی در بر دارد.
چگونگی برخورد با تخیل خود
در کودکان و نوجوانان وجود تخیلات امری عادی است. می توان گفت یکی از خصیصه های مهم مربوط به این دوره از زندگی، تخیل است. نحوه برخورد با این تخیلات که باید به وسیله خود فرد صورت گیرد، به 9 طبقه به شکل زیر تقسیم می شود:
1- دراین وضعیت، فرد در بیرون از صحنه ی خیال به تماشای ساخته های ذهنی خود می نشیند.
2- فرد در عرصه خیال خود حاضر شده و ناظر بر جریانات ذهنی خود است. مثلاً بالای یک درخت پایین را نگاه می کند.
3- در این وضعیت فرد در بین حضور در صحنه ی خیال با مناظر ذهنی خود، در رابطه و تعامل قرار می گیرد. سه نوع تخیل مذکور را «خیالات منظره ای» نامیده اند، زیرا فرد با همان شخصیت خودش در بیرون یا داخل صحنه های خیالی حضور دارد.
4- فرد خودش جزئی از صحنه های ساختگی است و ناظر بر تخیلات خودش است. مثلاً فرد خودش را جسمی مجسم می کند.
5- فرد، همان طور که جزئی از صحنه های خیالی است، با همان شخصیت واقعی خودش با سایر ساخته های ذهنی خود رابطه برقرار می کند.
6- دراین حالت فرد در یک بدن خیالی با سایر تخیلات خود ارتباط برقرار می کند لیکن اعمالش را تحت اراده ی خویش دارد. در این مرحله عمق رابطه با ساخته های ذهنی به چند صورت قابل تشخیص است.
الف- نشانه اول آنکه ببینیم آیا محیط خیالی تأثیری در فرد به جا گذارده یا خیر؟ مثلاً در تصور یک جمله، یک سگ که به سمت وی در حرکت است فرد دچار اضطراب می شود یا خیر؟
ب- آیا فرد قادر است برای مدتی بر روی تصاویر خیالی خود تمرکز پیدا کند؟
ج- آیا فرد در بدن خیالی قادر به حرکت است؟
7- دراین حالت فرد در یک بدن خیالی دررابطه با دنیای ساختگی اش قرار گرفته است. درحالی که زمام اراده اش را نیز در دست ذهنیاتش سپرده است.
8- فرد به عنوان یک تصویر زمینه ای در تماس با سایر ساخته های ذهنی خود قرار می گیرد.
مثلاً فکرمی کند تبدیل به یک جسم شده است و در مواجهه با پدیده های اطراف آن جسم، حسی از همان جسم را در رفتار خود نشان می دهد.
9- در آخرین مرحله فرد شخصیت خود را فراموش می کند وبه صورت یک موجود خیالی مثلاً پرنده ای درآسمان درمی آید و درک و حرکت یک پرنده را پیدا می کند.[1]
در دوران بلوغ خیالبافی شدت دارد که امر عادی است زیرا نوجوانان از درک حقیقت و واقعیات گریزانند، هرچند که این حقیقت دررابطه با آینده یا وضعیت حال آن ها باشد، لذا موضوع را به شکل صوری (گزاف) در ذهن خود متجلی می کنند که منجر به کشیدن نقشه نیز می شود. روانشناسان برای مطالعه درباره ی خیالبافی از آزمونی به نام «آزمون اندریافت موضوع» استفاده کنند. این آزمون حاوی فهرستی از تصاویر است که به آزمونی داده می شود و از او خواسته می شود در مورد آن داستان بگوید. به این طریق آزمودنی عمیق ترین خیالبافی های خود را آشکار میسازد.
1- دراین وضعیت، فرد در بیرون از صحنه ی خیال به تماشای ساخته های ذهنی خود می نشیند.
2- فرد در عرصه خیال خود حاضر شده و ناظر بر جریانات ذهنی خود است. مثلاً بالای یک درخت پایین را نگاه می کند.
3- در این وضعیت فرد در بین حضور در صحنه ی خیال با مناظر ذهنی خود، در رابطه و تعامل قرار می گیرد. سه نوع تخیل مذکور را «خیالات منظره ای» نامیده اند، زیرا فرد با همان شخصیت خودش در بیرون یا داخل صحنه های خیالی حضور دارد.
4- فرد خودش جزئی از صحنه های ساختگی است و ناظر بر تخیلات خودش است. مثلاً فرد خودش را جسمی مجسم می کند.
5- فرد، همان طور که جزئی از صحنه های خیالی است، با همان شخصیت واقعی خودش با سایر ساخته های ذهنی خود رابطه برقرار می کند.
6- دراین حالت فرد در یک بدن خیالی با سایر تخیلات خود ارتباط برقرار می کند لیکن اعمالش را تحت اراده ی خویش دارد. در این مرحله عمق رابطه با ساخته های ذهنی به چند صورت قابل تشخیص است.
الف- نشانه اول آنکه ببینیم آیا محیط خیالی تأثیری در فرد به جا گذارده یا خیر؟ مثلاً در تصور یک جمله، یک سگ که به سمت وی در حرکت است فرد دچار اضطراب می شود یا خیر؟
ب- آیا فرد قادر است برای مدتی بر روی تصاویر خیالی خود تمرکز پیدا کند؟
ج- آیا فرد در بدن خیالی قادر به حرکت است؟
7- دراین حالت فرد در یک بدن خیالی دررابطه با دنیای ساختگی اش قرار گرفته است. درحالی که زمام اراده اش را نیز در دست ذهنیاتش سپرده است.
8- فرد به عنوان یک تصویر زمینه ای در تماس با سایر ساخته های ذهنی خود قرار می گیرد.
مثلاً فکرمی کند تبدیل به یک جسم شده است و در مواجهه با پدیده های اطراف آن جسم، حسی از همان جسم را در رفتار خود نشان می دهد.
9- در آخرین مرحله فرد شخصیت خود را فراموش می کند وبه صورت یک موجود خیالی مثلاً پرنده ای درآسمان درمی آید و درک و حرکت یک پرنده را پیدا می کند.[1]
در دوران بلوغ خیالبافی شدت دارد که امر عادی است زیرا نوجوانان از درک حقیقت و واقعیات گریزانند، هرچند که این حقیقت دررابطه با آینده یا وضعیت حال آن ها باشد، لذا موضوع را به شکل صوری (گزاف) در ذهن خود متجلی می کنند که منجر به کشیدن نقشه نیز می شود. روانشناسان برای مطالعه درباره ی خیالبافی از آزمونی به نام «آزمون اندریافت موضوع» استفاده کنند. این آزمون حاوی فهرستی از تصاویر است که به آزمونی داده می شود و از او خواسته می شود در مورد آن داستان بگوید. به این طریق آزمودنی عمیق ترین خیالبافی های خود را آشکار میسازد.
منبع: کتاب «مشکلات نوجوانی و جوانی»
نویسنده: ابوالقاسم اکبری
بیشتر بخوانید :
قوه تخیل در دوران نوجوانی و بلوغ (بخش دوم)
قوه تخیل و فواید آن در زندگی
تخیل در نمایشهاى کودکان و نوجوانان
قوه تخیل و تصور شما چقدر است؟
:پی نوشت
[1] . زهرا یوسفی، تخیل کودک و شکفتن. مجله تربیت، سال نهم، شماره پنجم،1371.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}